?تحلیل ژئوپلیتیکی بحران قرا باغ.
✍️صفرزاده -کارشناس سیاسی۹۹/۷/۱۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مقدمه
?پس از فروپاشی شوروی سابق، منطقه اوراسیا و قفقاز شاهد درگیری های چندی بود. یکی از نخستین برخوردهای پساشوروی در منطقه، تنش های ناگورنو ـ قرا باغ است. منطقه ای کوچک در قفقاز جنوبی که تنها چهار هزار و ۴۰۰ کیلومتر مربع مساحت دارد. که از آغاز اولین درگیری بین آذربایجان و ارمنستان ، همچنان در صلح مسلح بسر میبرد..و در این فرایند مآلا بازیگرانی نقش دارند که بر اساس منافع ملی خود اقدام مینمایند.
?اگر بطور ضمنی این بازیگران را دسته بندی کنیم،اساسا به سه بخش تقسیم میشود : ۱-دو کشور درگیر(اذربایجان و ارمنستان) ۲-کشورهای همسایه و همجوار ۳- نهایتا دول پیرامونی و فرا منطقه ای.
باید مدنظر باشد که بحران های ژئوپلیتیکی معلول عوامل ویژه ای هستند که رفتارهای خاص و حتی متناقض بازیگران را در معادلات بین المللی منجر میشود. مسلماً بحران ژئوپلیتیکی قراباغ نیز از این قاعده مستثنی نیست. بنا بر همین اصل سوال اصلی یادداشت این است که بنیان های شکل گیری چنین رفتارهای متفاوت از سوی بازیگران مختلفت منطقه(ترکیه،روسیه،اذربایجان،ایران)و بازیگران پیرامونی نظیر امریکا،اروپا و اسراییل در بحران ژئوپلیتیکی قرا باغ چیست؟
?برای رهیافت به پاسخهای احتمالی پرسش، سعی میشود،تحلیل و نشانگرهایی از علایق ژئوپلیتیکی بازیگران را مختصرا تقدیم نماییم،اما قبل از پرداختن به بحث اصلی و توضیح تک تک بازیگران، اشاره ای به برخی از امارهای موجود از تراز تجاری کشورهای اذربایجان،ارمنستان و ایران با منطقه و جهان را ذکر میکنیم، تا تحلیل ژئوپلیتیکی پیش روی، پشتوانه های آماری منبعث از تعاملات اکونومیکی را نیز داشته باشد..
تراز تجاری
?در دوماهه منتهی به اردیبهشت ۹۹تراز تجاری ایران و جمهوری آذربایجان به ۴۱ میلیون دلار و با ارمنستان دارای تراز تجاری مثبت ۱۷ میلیون دلار بوده است.
از كل محصولات وارداتي به جمهوري آذربايجان سهم روسيه ، ۱۵/۵ درصد تركيه ، ۱٠/۱ درصد چين ، ۷/۸ درصد آلمان ،۴/۷ درصد آمريكا ، ۴ درصد اوكراين ، ۳/۴ درصد ايتاليا ، ۳/۱درصد بلاروس ، ۲/۹ درصد ايران ، ۲/۳درصد انگليس ، ۲درصد چك ، ۲ درصد قزاقستان ، ۱۹ درصد ژاپن ، ۱/۷ درصد كره جنوبي ، ۱/۶ درصد فرانسه ، ۱/۴ درصد تركمنستان ، ۱/۳ درصد سوييس و ۱۶/۹ درصد نيز مربوط به كشورهاي ديگر است.
همانطور که ملاحظه میشود،سویه های تجاری ایران با همسایگان شمالی خود رتبه و نمره خوبی ندارد،ازاین حیث، علی رغم همسایه بودن و هم مرزی سیاسی،نتوانسته اند پیوندهای شایسته امنیتی و ژئوپلیتیکی بالفعل را داشته باشند…
?علائق ژئوپلیتیکی بازیگران
روسیه
?روسیه پس از فروپاشی اتحاد شوروی، حضور مستقیم خود را در منطقه قفقاز از دست داد. قفقاز حائلی میان دریای سیاه، دریاچه کاسپین و آسیای مرکزی است و از نظر ژئوپلیتیک برای روسیه از اهمیت بالایی برخوردار است. و وجود پایگاه نظامی روسیه در منطقه گیومری در شمال غرب ارمنستان در نزدیکی مرز ترکیه و گرجستان، نشان از پیچیدگی ژئوپلیتیکی منطقه دارد.
?اساسا مسکو در ۳ نقطه از منطقه قفقاز جای پای محکمی برای خود دست و پا کرده و عمق ژئوپلیتیکی دارد و تلاش میکند بقبولاند هیچ منازعه ای در آسیای مرکزی و قفقاز بدون نقش روسیه ممکن نخواهد بود: ۱- شرق دریای سیاه در منطقه آبخازیا۲- دامنه جنوبی کوه های قفقاز یعنی منطقه اوستیای جنوبی۳- کوهستانهای قرا باغ.
آذربایجان
? ویلهلم فریدریش هگل میگوید: “آن چه عقلی است، ماندنی است”:
قراباغ بخش جدایی ناپذیر جمهوری آذربایجان بوده است. و بیست درصد سرزمینی است که تحت اشغال ارمنستان است.. همان مهر تاییدی است که بین ۱۹۳ عضو ملل متحد غیراز (ارمنستان)ثبت گردیده است.
به این اجماع جهانی در پیوستن قراباغ به آذربایجان، اجماع بی مانند ۱۵ عضو شورای امنیت طی فرآیند صدور ۴ قطعنامه مبنی بر تاکید بر این تعلق را نیز باید افزود. تا کنون کدام قطعنامه ای با چنین اجماعی در شورای امنیت به تصویب رسیده و مکرر در مکرر تایید شده است؟
دلایل ارمنستان در مالکیت قراباغ در حقیقت ترکیب جمعیتی منطقه است، چنان چه ترکیب جمعیتی قراباغ مبنا و توجیه اشغال آن باشد، دیگر در جغرافیای سیاسی سنگ روی سنگ بند نمی شود. چون هر کشوری با این بهانه می تواند به همسایگان تعرض نماید. رومانی می تواند مولداوی را به خاکش منضم کند و ایران ولایات هرات و چخانسور و فراه و نیمروز و… را. دقیقا اذربایجان پس از سرخوردگی شکست در اولین منازعه خود در جنگ باارمنستان و از دست دادن منطقه ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی قراباغ،همواره در بغضی روانی بسر میبرد و ان منطقه را برای خود حق المطالبه میداند..
ارمنستان
?۲۲ سال پیش وقتی که قرارداد آتش بس در قرا باغ بسته شد، ارمنستان پیروز جنگ بود؛ ۲٠ درصد از خاک آذربایجان را تصرف کرده بود و از برداشتن یک گام به سوی تحقق ارمنستان بزرگ افتخار میکرد. آذربایجان هم شکست خوردهی زمین بود و سرافکنده زمان.
دعوا بر سر منطقه قراباغ بین ارمنستان و آذربایجان قدمتی زیاد دارد. جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان از ۳ دهه پیش و به محض اعلام استقلال در حال نبرد با یکدیگر هستند. بعد از تشکیل ۲ جمهوری آذربایجان و ارمنستان، منطقه قراباغ کوهستانی در خاک جمهوری آذربایجان که بیشتر جمعیت آن قومیت ارمنی دارند از جمهوری آذربایجان اعلام استقلال کرد.
جمهوری ارمنستان به عنوان تنها کشور خارجی استقلال این منطقه را پذیرفت،از آن پس در پی جنگ سه ساله میان دو طرف، و کشتار در “سومگیت” و پاکسازی قومی علیه آذری ها کهذصورت گرفت، تعداد کشته شدگان این فاجعه با ۲۰ هزار کشته و بیش از یک میلیون آواره در آذربایجان و ارمنستان خاتمه یافت. جمهوری ارمنستان توانست بخشهایی از خاک جمهوری آذربایجان در اطراف جمهوری خودخوانده ناگورنو قراباغ را تحت اشغال خود درآورد تا یک کریدور سرزمینی میان جمهوری آذربایجان و جمهوری خودخوانده قراباغ ایجاد شود.
از لحاظ حقوق بینالملل این منطقه بخشی از جمهوری آذربایجان است؛ اما تحت کنترل اقوام ارمنی قرار دارد..و ارمنستان دقیقا به جهت ترکیب قومیتی منطقه ادعای مالکیت آن را دارد..و با پشتوانه های سیاسی و نظامی روسیه، ونیز لابی قدرتمند ارامنه،که پس از اسراییل مقام دوم را در جهان دارد و نیز تا حدودی ایران توانسته،این منطقه را تحت کنترل خود داشته باشد.
ترکیه
?ترکیه همپیمان و همزبان آذربایجان است و آذربایجانی ها اساسا ترکیه را الگوی توسعه ای خود می دانند، و پیوندهای اکونومیکی و فرهنگی زبانی، قومی و نژادی بالایی با او داشته و دارند، شاید عوام در ایران درک درستی از چرخش آذربایجان به سمت ترکیه ندارند و با تمایلات احساسی، دولتمردان آذری را خیانکار و نامرد میپندارند، اما رئالهای ژئوپلیتیکی ایجاب میکند که پیوند باکو با ایران در رتبت دوم باشد تا اول، و این چه خوشمان بیاید و چه بد..عملا در دستور سیاستهای باکو قرار دارد. از این روست که، درگیری میان آذربایجان و ارمنستان، به معنای رویارویی غیرمستقیم ترکیه و روسیه نیز هست.
هرچند تلاشهای ترکیه در حمایت از اذربایجان با پوششی از قومیت پیش میرود،اما،در حقیقت ترکیه،بر اساس مبانی نوعثمانی گرایی،منطقه آسیای مرکزی و قفقاز را حیات خلوت خود میداند و فقط رقیب اصلی خود روسیه را میبیند..ازاین روی برای خود حق بازیگری قائل است.
ایران
?ایران هم بنا به برنامه های خود نمی خواهد که حل این تعارضات از طریق ورود نیروهای بین المللی یا حافظ صلح انجام شود، حال این نیروها هر شکلی که می خواهند داشته باشند. ایران همواره تاکید داشته است که تنها باید خود کشورهای منطقه قفقاز به همراه همسایگان اوراسیایی آنان در منطقه ایفای نقش کنند. به عبارت دیگر به غیر از ایران، ترکیه و فدراسیون روسیه هیچ نیروی خارجی حق ورود به بحران قراباغ را ندارد.
?عملکرد قراباغی سیاستخارجی جمهوری اسلامی ایران نقش محوری و بسیار عمیقی را دارد و سیاست اجرای روابط دوجانبه با هر دوکشور را در دستور خود قرار دادهاست.
?یکی از مشکلات اساسی ایران این است که محافل جمهوریآذربایجان از جمله افکار عمومی،ملی گرایان و سیاستمداران این کشور برخلاف محافل علمی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران، سیاست و عملکرد قراباغی تهران را بیطرفی نمی دانند.
?همین عامل باعث شد با تبلیغات ملیگراهای آذربایجان و حتی روسیه در بین مردم آذربایجان چنین برداشت شود که ایران عامل اصلی اشغال و سقوط ناگرنو بوده است.
?هرچند ایران،حل مسئله قراباغ را براساس آرای نظام بین المللی دنبال میکند،اما مشکل اساسی بازی ژئوپلیتیکی ایران در منطقه قفقاز اینست که نمیتواند خودرا خارج از متمم بازیگری روسبه فرض کرده ودر حقیقت بازوی تعادل بخشی ژئوپلیتیک روسیه در قفقاز را دارد. از سویی با توجه به همکاریهای طرفینی در ژئوپلتیک مدیترانه و سوریه،نمیتواند چرخش به سمت اذربایجان داشته باشد..مشکل دیگر ایران،وجود مرزهای مشترک با هردو کشور درگیر است،که باتوجه به وضعیت تحریمی و نبز سابقه تاریخی درازنای تاریخ معاصر،تصمیم گیری را برای سیاست خارجی ایران بسیار دشوار ساخته، همچنین، علایق ژئوپلتیکی تشیع قوه عاقله سیاست خارجی، را وامیدارد که از آذربایجان حمایت کرده و در انطرف حق همسایگی و نقش تنفس دهی ارمنستان به ایران در وضعیت تحریم ،اتحاد با روسها، ایران را در شرایط سخت قرار داده،و بنظر میرسد نقش بیطرفانه و توصیه محوری را در پیش گرفته است..
? علی ایهال ایران هرگونه نزاعهای قومیتی و تغییر در الگوی ژئوپلیتیکی اسیای مرکزی – قفقاز و قراباغ را تهدید امنیتی دانسته و بیکار نخواهد نشست.. واساساً عدم حضور ایران در هرگونه حل و فصل مسئله قراباغ بی معنیست. در واقع اِشِل این بحران را به یک حدی رساندهاند که به عنوان یک بحران کوچک در قالب بینالمللی مطرح شده و بُعد بینالمللی به خود گرفتهاست و میتواند، ابزاری برای معاملههایی که حتی بازیگران مطرح بینالمللی از این استفاده کنند ، باشد و معالا ایران نمیتواند ساکت باشد.
?عمق تاریخی اشتراکات مختلف از جمله مسائل مذهبی و فرهنگی جمهوری اسلامی با دو کشور مانع جانبداری ایران از طرفین درگیر میشود گذشته از این جمهوری اسلامی منافع خاصی اکونومیکی فرا عرفی را در منطقه قفقاز برای خود تعریف نمیکند.صرفا تهدیدهای قومیتی میتواند ایران را آزار دهد..ذکر این متمم خالی از لطف نیست که در سالهای اخیر با حضور اسراییل به منطقه و بازی دو جانبه با کارتهای آذربایجان و ارمنستان بطور همزمان و ایجاد روابط دوستانه،مزیدی بر تهدیدهای امنیتی ایران افزوده و به نظر میرسد ایران از دوسوی شمال و جنوب در مخاطره شگردهای خرابکارانه سیاسی اسراییل قرار گرفته است..به همان میزان که ایران در سوریه و لبنان موجبات آزار امنیتی اسراییل شده، تل اویو نیز کوشیده تا با انعقاد قرار دادهای راهبردی با همسایگان جنوبی ایران و نیز شمالی نظیر اذربایجان و اخیرا حتی ارمنستان، فشارهای خودرا بر ایران بیافزاید و طبعا در این ارایش جدید ژئوپلیتیکی با اروپا،آمریکا،روسیه و.حتی ترکیه تضاد چندانی نیز نخواهد داشت، زیرا اسراییل در صدد کسب توسعه سرزمینی در این منطقه نیست بلکه،اهداف آن نرم افزاری و نهایتا کشت فراسرزمینی از مناطق حاصلخیز قفقاز و آسیای مرکزی خواهد بود..که ماحصل همه این رویکرد منجر به تقویت جای پای تل آویو و کنترل ایران است..
?بازیگران فرامنطقه
آمریکا
?آمریکا از دیرباز فشارهایی بر ترکیه وارد ساخته تا نهایتاً این کشور دو پروتکل برای برقراری روابط دیپلماتیک و بازگشایی مرزهای زمینی با ارمنستان امضا کند. انجه مسلم است، آذربایجان مهم ترین مانع تصمیم گیری آمریکا بر سر راه فشار حداکثری به ترکیه جهت عادی سازی روابط میان آنکارا و ایروان است.زیرا آذربایجان از یک سوی شریک راهبردی آمریکاست و از سویی دشمن ایروان! و این امر همواره امریکا را در تردید قرار میدهد که آذربایجان را برنجاند و بین ترکیه و ایروان صلح برقرار کند.
به نظر میرسد آمریکا صرفا دنبال تقویت جای پای خود در قفقاز و جلوگیری از نفوذ روسیه در این منطقه است،لذا همانطور که اذربایجان را شریک راهبردی خود میداند، بواسطه لابی قدرتمند ارامنه در جهان،که پس از اسراییل مقام دوم را در اروپا، امریکا، فرانسه و لبنان دارند، عملا به نفع ارمنستان گام برمیدارد و سعی میکند با بازی دوگانه نسبت به حفظ وضعیت موجود بکوشد.
اروپا
?اروپا نیز از دیگر بازیگران پیرامـونی قفقاز جنوبی است و معتقد است که ارمنستان همسایه بلافصل اروپاست و هرگونه ناارامی،در این منطقه میتواند در درون اروپا نیز کشیده و معضل امنیتی ایجاد کند.
اروپا در یک نگاه کلی هیچ وقت تمایل ندارد که بزرگترین تنشهای سیاسی و نظامی را در بزرگترین مناطق انتقال انرژی و پیرامونی آن تجربه کند،لذا آرامش قفقاز و بطور اعم اوراسیا،میتواند سرفصل کلی اروپا باشد..
اسراییل
?از ابتدای تاسيس رژيم صهيونيستی، خطر انزوا تهديد جدی برای اسراییل مطرح بوده است. با توجه به اين تهديد، « ديويد بن گوريون» دکترين اتحاد پيراموني را در جهت خروج از انزوا در برابر اتحاد دول عربي مطرح کرد. چارچوب اصلي اين دکترين گسترش روابط با دولت های مسلمان غيرعرب بود.
?براساس این دکترین بود که اسراییل بعداز فروپاشی شوروی تونسته ارتباط راهبردی خوبی را با اذربایجان برقرار کند.و خودرا به مرزهای سیاسی شمالی ایران برساند.
?پس از رخنه تل اویو به قفقاز با مطالعه گسلهای ارضی و قومیتی موجود تلاش کرد تا در عین برقراری رابطه عالی با اذربایجان،با دشمن او ایروان نیز رابطه دوستانه ای برقرار کند و به هر دو کشور سلاح بفروشد..
ارتباط معناداری بین افتتاح دفتر ایروان (ارمنستان) در تل آویو و وارد شدن روابط ایروان و تل آویو در یک فاز جدید است.
هرچند اسرائیل در آذربایجان نفوذ پیدا کرده است و آنجا نقشهای آشکار و پنهانی دارد و اکنون این جریانات نقش اسرائیل را به عنوان یک متغیر موثر پررنگ تر میکند.
در حال حاضر اسراییل ۴٠ درصد از نیازهای انرژی خود را که از طریق خط لوله ای از باکو به گرجستان و از آنجا به بندر جیهان ترکیه در سواحل دریای مدیترانه منتقل می شود ، تامین می کند.
بر اساس این فرضیه نقش آفرینی اسرائیل بسیار مهم است و ارتباط واضحی بین تحولات و درگیریهای اخیر بین آذربایجان و ارمنستان و نقش آفرینی اسرائیل وجود دارد.
اساسا آمریکا و اسرائیل دنبال تجزیه و تکه تکه شدن منطقه هستند و دلیل این اقدام نیز آن است که هر چه نقشهای ژئوپلتیک در این منطقه کوچکتر و با مرزبندی پررنگتر انجام شود اهداف بلند مدت، امکان مدیریت بیشتر مییابد،زیرا اساسا منطقه متکثرتر اختلافات قومی بیشتر به دنبال خواهد داشت و منافع آنها را نیز تامین میکند آن هم در عصری که همه مرزها در حال فروپاشی است و عصر یکپارچگی جهان نام گرفته است اسرائیل و آمریکا به دنبال مرزبندی در منطقه ما هستند..
نتیجه گیری
?موقعیت ژئوپولیتیک دایر بر نیاز جمهوری آذربایجان به گذر از سرزمین ایران برای پیوند با جمهوری خودمختار نخجوان و نیز پیوند با دریای آزاد و نیز استفاده از خاک این جمهوری برای دسترسی به روسیه و قفقاز،و هم چنین پیوندهای ژئوپلیتیک شیعه، ایجاب می کند، مناسبات دو کشور همواره برادرانه و بلکه استراتژیک باشد.
شعار استراتژیک دو کشور ترکیه و آذربایجان پیوسته “یک ملت در دو کشور” است و این یعنی ورود تمام عیار ترکیه در کنار آذربایجان در جنگ جدید.
روشن است که مسئله ملیت و مذهب استانبول بهانه ایست برای دسترسی به “گاز و نفت”. درگیری در منطقه مرزی “تووز”،در گذشته نه چندان دور از مناطق عبور خطوط لوله انتقال گاز و نفت آذربایجان از گرجستان به ترکیه که آنکارا آن را راهی برای وابستگی کمتر به روسیه می داند آغاز شده بود! دلیل دیگر این کنشگری ترکیه را می توان تلاشی ژئوپلیتیک برای طراحی مجدد قفقاز جنوبی بامانیفست امپراتوری نوعثمانی یافت.
?روسیه روابط دیپلماتیک و اقتصادی خوبی با همه قهرمانان اصلی تنش های منطقه ای دارد. مسکو روابط تجاری گسترده ای با باکو دارد و درعین حال، نگران از گسترش نفوذ و حضور ناتو در قفقاز، می کوشد حضور خود در قفقاز را حفظ کند.
?برای ایران حفظ توازن رابطه خود با ارمنستان و آذربایجان و ترکیه بسیار دشوار شده است. از یکسو سالهاست با ارمنستان نزدیک ترین رابطه را دارد، از سوی دیگر در شرایط تحریم، نیازمند همکاری با ترکیه است و همچنین نگران احساس پیوند مردم آذربایجان ایران با مردم جمهوری آذربایجان و فعالیتهای پان ترکیسم که عمدتا میتواند هزینه های امنیتی کشور را بالاببرد،است.
اکنون ایران، با ترکیه ای مواجه است که محتمل، برای مناسبات اقتصادی با ایران تحت تحریم امریکا، ناز می کند و در این منازعه امتیاز می خواهد..
?دورنمای منازعه قراباغ در آینده نزدیک مبتنی بر دو فرضیه مختومه خواهدشد.
الف: برقراری آتش بس در منطقه با مدیریت مذاکرات در کنفرانس مینسک، همان کنفرانسی که ایالات متحده و فرانسه نیز در آن حضور دارند.
الف : در صورت ناتوانی گروه مینسک در حل و فصل منازعه، بناچار اروپا در منطقه دخالت کرده و با مشارکت روسبه و همسایگان بعید نیست که منطقه قراباغ را بسان مناطق خودمختار اوستیا از تسلط دولتین درگیر خارج و مستقل نمایند.به نظر میرسد بهترین راه حل منازعه اجرای کامل خودمختاری قراباغ با روشهای سازمان ملل میباشد..
پایان