دیروز به دعوت یکی از همسایه ها در مراسم ترحیم بزرگ خاندان آنها به رستورانی دعوت شدم .اصلاً اثری از بروز عواطف و احساسات و اندوه ناشی از فقدان عزیز از دست رفته درخانواده متوفی دیده نشد (آنچه مشاهده شد : پذیرایی، دید و بازدید و خداحافظ حافظی بود ، خیلی شیک !).
این تجربه را از آن جهت مطرح کردم که بدانیم تغییرات فرهنگی در زمینه های مختلف در حال ظهور و بروز است . یعنی با تغییر در ارزش ها و نگرش ها و ذائقه فکری مردم، لاجرم باید منتظر تغییرات فرهنگی در جامعه باشیم. حال چنانچه برای مواجهه صحیح با این تغییرات آماده نشویم، در صحنه مقابله بین ارزش های فرهنگی، ممکن است دست بسته بمانیم و با اولین کیش خوردن، مات شویم. بگذارید منظور خودم را شفاف تر بیان کنم. با آمدن اینترنت و کسب و کارهای مرتبط با آن، تاکنون تعدادی از مشاغل سنتی حذف و تعداد دیگری نیز در آینده حذف خواهد شد و کسی نمی تواند مانع از آن شود. زیرا استفاده از اینترنت مایه تسهیل کسب و کارها و کاهش هزینه بسیاری از خدمات، و در نتیجه موجب کسب درآمد بیشتر است (پس به فراوانی مورد استفاده قرار می گیرد). مثلاً با شروع به کار تاکسی های اینترنتی، رواج و رونق استفاده از تاکسی های سنتی کاهش یافته و در آینده نیز بیش از پیش کاهش خواهد داشت.
تاکنون خاکسپاری و مراسم یادبود افراد متوفی طی مداحی و روضه خوانی و تشکیل مراسم مذهبی انجام می شد اما فعلاً در موارد محدود شاهد برگزاری مراسم، به صورت کاملاً متفاوت هستیم و در این مراسم، موسیقی نواخته می شود و طی شعر خوانی و سخنرانی دوستان و نزدیکان متوفی مجلس ترحیم ( با شکل و بوی متفاوت)برگزار می شود. بدیهی است که این نوع مراسم (با کمرنگ شدن نگرش های دینی) توسعه خواهد یافت. امروزه (بر خلاف گذشته) در موارد زیادی رویداد طلاق پنهان نمی شود بلکه آشکارا جشن طلاق (مانند جشن ازدواج) برگزار می شود و با توجه به رواج نگاه فمنیستی، جدایی از شوهر به منزله آزادی از قید و بندها تلقی و بخاطر این آزادی جشن شادی برگزار می شود. در سالهای اخیر نوعی از ازدواج رواج یافته که تحت عنوان ازدواج سفید شناخته می شود و بموجب آن رویداد ازدواج امری شخصی تلقی و در هیچ جا ثبت نمی شود اما از ترس واکنش های منفی خانواده ها، تا مدتی طولانی پنهان می ماند. بدیهی است که در آینده (بدلیل آسان بودن این نوع ازدواج)بسیاری از جوانان، بدون هیچ ترس و نگرانی این نوع ازدواج را ترجیح خواهند داد که یکی از تبعات آن بلاتکلیف شدن فرزندان و ایجاد شکاف بیشتر در جوانان با نسل قبلی است.
در سالهای اخیر برخی از رویدادهای عمومی که در مساجد محل برگزار می شوند، در حیاط خانه ها، رستورانها و تالارها و سایر مراکز تجمع برگزار شده است و بدین ترتیب برخی از اقشار جامعه و بویژه جوانان در حال احساس بی نیازی به مسجد شده اند. بدیهی است با افزایش این نوع گرایش و گریزها، مساجد ما بتدریج از جمعیت خالی خواهد شد و جایی به نام مسجد مفهوم و موضوعیت خود را برای گروه زیادی از مردم از دست خواهد داد و در اثر آن مشاغلی مانند مداحی و روضه خوانی (به عنوان کسب و کار) از رونق خواهد افتاد و شاغلان آن بیکار خواهند شد. در سالهای نه چندان دور (آینده) بزرگترین عامل مرگ و میر در کشور ما ناشی از قتل های ناموسی خواهد بود. زیرا از یک طرف کمرنگ شدن ارزش های اخلاقی زمینه را برای خیانت زناشویی فراهم می کند و از طرف دیگر، فشار ارزش های شخصی، عاملی برای کنترل ناپذیری و فوران خشم و ارتکاب به قتل خواهد بود. قتل سال گذشته رومینا (دختر رضوانشهری) و قتل هفته گذشته زن جوان اهوازی مثال روشنی از این رویداد است. چنانکه آگاه شده ایم، زن اهوازی توسط شوهرش و دختر رضوانشهری توسط پدرش و هر دو تقریباً با یک انگیزه به قتل رسیده اند. موضوع این است که در کشورهای غربی، مسئله خیانت امری تقریباً عمومی و انتخابی است و تعارض زیادی بین نگرش ها فردی و رویداد خیانت بوجود نمی آورد زیرا امکان این وجود دارد که با تضعیف یکی از دو عنصر متعارض، ناهماهنگی شناختی پدید آمده کاهش یابد اما در شرایط فرهنگی کشور ما فعلاً امکان حل کردن تعارض بین اعتقادات شخصی و رفتار غیر اخلاقی اعضای خانواده وجود ندارد. در نتیجه با تمرکز خشم و پرخاشگری مستقیم، برای تنبیه متخلف اقدام خواهد شد و به آسانی می تواند یک قتل روی می دهد.
بنابراین برای جلوگیری از آسیب های بعدی، پیشنهاد می شود به ترتیب زیر عمل شود: اولاً باید (همانند صدر اسلام) کارکردهای جدیدی برای نهاد مسجد تعریف شود تا مردم به بهانه های مختلف با مسجد سر و کار داشته باشند.
ثالثاً باید ترتیبی اتخاذ شود تا با تشکیل وزارت جوانان و خانواده، هر خانواده دارای پزشک خانواده، وکیل خانواده و همین طور روحانی خانواده شود و با همکاری تیم پزشک، وکیل، روانشناس و روحانی از مهارتهای کافی و ضروری برای زندگی برخوردار گردد. طبیعی است که در آن صورت با آسیب های کمتری مواجه می شود و یا اینکه در صورت مواجهه با مشکلات شخصی و خانوادگی توانایی حل آنها را خواهد داشت.
ضرورت بازنگری و تغییر_ ۴
در سالهای اخیر برخی از رویدادهای عمومی که در مساجد محل برگزار می شوند، در حیاط خانه ها، رستورانها و تالارها و سایر مراکز تجمع برگزار شده است و بدین ترتیب برخی از اقشار جامعه و بویژه جوانان در حال احساس بی نیازی به مسجد شده اند. بدیهی است با افزایش این نوع گرایش و گریزها، مساجد ما بتدریج از جمعیت خالی خواهد شد و جایی به نام مسجد مفهوم و موضوعیت خود را برای گروه زیادی از مردم از دست خواهد داد و در اثر آن مشاغلی مانند مداحی و روضه خوانی (به عنوان کسب و کار) از رونق خواهد افتاد و شاغلان آن بیکار خواهند شد.
لینک کوتاه : https://masaelerooz.ir/?p=1369
- نویسنده : دکترسیدولی اله موسوی عضو هیات علمی دانشگاه گیلان
- ارسال توسط : جواد اکبر نیا
- منبع : پایگاه خبری مسائل روز
- 108 بازدید
- بدون دیدگاه